نوزادانِ برتر


تاریخچه ای عجیب و طولانی از بشرِ طراح؛

از کتاب جمهوری افلاطون

تا

جمع آوریِ اسپرمِ برندگانِ جایزه یِ نوبل


گزارش از : Nathaniel Comfort


نژاد برتر انسان


در طول قرن های متمادی، آرزوی ویرایش نژاد انسان و رسیدن به یک نوع بهتر و برتر ، بشر را واداشت تا مسیرهای عجیب و حتی مخربی را تجربه کند.

در ابتدا این اعتقاد وجود داشت که برای حل مشکلات اخلاقی و حتی مرض های ارثی، بهتر است به تجربه دوران کشاورزی و دامداری پناه ببرد.


ادامه مطلب2

بشر متوجه شده بود که با پیوند مداومِ بهترین ها در یک نوع حیوان نظیر اسب ، به نژاد بهتر و مفیدتری از آنها دست یابد.

روشی که به ما اسب باری، سواری، سرعت و پرش داد.

بشر، این چاره را در حین  کشاورزی نیز به خوبی تجربه کرد و مثلا توانست انواع خوب گندم را آنقدر پیوند بزند تا مقاوم ترین و پرمحصول ترین را برای کشاورزی برگزیند.


افلاطون در کتاب جمهوری از قول ارسطو نقل می کند که: « فقط شهروندان خوب می بایست با هم آمیزش جنسی داشته باشند تا نسل انسان بهتر شود. کاری که در بین سگ ها و مرغان نیز نتیجه داد»


۱۴ قرن بعد از افلاطون یکی از اقوام نزدیک داروین به نام Francis Galton برای اولین بار از کلمه یونانی  eugenics که معنای عمومی اش « تخم کشی بهتر» یا « جنس بهتر» است را به کار برد.

او مدعی شد: « اگر ما به اندازه ۲۰ درصد وقت و هزینه ای که برای تهیه نژاد بهتری از سگ خرج می کنیم صرف تصحیح نژاد بشر بکنیم یک عالم انسان نابغه می توانستیم داشته باشیم»


از دید او، افراد بدبخت و بیچاره ( کارگران) مثل خرگوش مشغول تولید مثل هستند و نجبا و اشراف به خاطر رعایت مسائل اخلاقی و رابطه جنسی کمتر، نسل شان در حال کاهش است.


نظرات Francis Galton در امریکا که زمینه نژادپرستی و برده داری از پایه های خصلتی جامعه بود گسترش بیشتری پیدا کرد تا آنجا که اکثریت امریکایی های اوائل قرن بیستم معتقد به تعریف خیلی عمومی از اصلاح نژادی بودند( بخصوص که در مزارع  بزرگ برده دار در قرن ۱۹، عملا تجربه پیوند مردان سیاهپوست درشت هیکل و زنان را به کار می گرفتند تا برده های قوی تری داشته باشند).


بخش قابل توجهی از معتقدین اصلاح نژادی فکر می کردند از راه های انسانی تری نظیر اختگی داوطلبانه و اخته شدن به ازای گرفتن بیمه درمانی یا پاداش های مالی جامعه را مدیریت کنند...


در ادمه گسترش این ایده و اصرار برای عملی شدنش، اول از همه منع ازدواج بین سیاهان و سفید ها مطرح شد.

بعد ، صحبت از اخته کردن سبک مغزها! جانیان، کر و لال ها، فلج ها و بیماران مزمن و حتی بخشی از مهاجرین  پیشنهاد شد.


نظریه اصلاح نژاد در دوران جنگ جهانی دوم در امریکا به صورت قانون نیز درآمد و در ۳۰ ایالت امریکا، درمانگاه های سراسری احداث شد تا از « صدمه دیده ها» و تکرار نسل  مخدوش شان  جلوگیری شود.

اندیشه ای که همزمان در آلمان نازی نیز قدرت گرفت و به حذف میلیون ها یهودی، همجنسگرا و کولی ها انجامید.


وقایع وحشتناک ناشی از تئوری به اصطلاح علمیِ eugenics که برای همیشه بی استفاده باقی مانده بود ، تا از ذهن انسان پاک شود ؛ با آمدن دستاوردهای شگرفِ صنعت داروسازی، نفسی تازه گرفت.

اصلاح نژاد از این به بعد به کمک داروها ، امید بسته بود.


داروها در برابر وبا و طاعون و سرخک و … معجزه کردند و این قابلیت در داروسازی ، به آرزوی همیشگی برای کنترل بیماری های ارثی و ژنتیک نیز قوت بخشید.


تثبیت علمی صنعت داروسازی به تفکر و راه حل جدیدی در ذهن انسان دست یافت.

از آن پس ، اصلاح نژاد دیگر لازم نبود توسط قانون گذاران اجتماعی ، کنترل و مدیریت شود.


به دنیا آوردن جنین انسان در محوطه شیشه های آزمایشگاه به شکل کامل و پس از ده ها سال افت و خیز ، در دهه هفتاد قرن بیستم عملی شد و دوباره ، خیال پردازی های مثبت و سناریو های مخوف در باره اصلاح نژاد بشر ، میدان گرفت.


در همان دوران ، تئوری جمع آوری اسپرم برندگان نوبل ، توسط یکی از طرفداران اصلاح نژاد Robert Graham به مرحله ازمایش کلینیکی رسید.

او در حین جمع آوری اسپرم ها متوجه شد که صاحبان جایزه نوبل در سنین بالای زندگی به این جایزه جهانی دست می یابند و عملا اسپرم های سالمی ندارند.

او برای همین ، به جمع اوری اسپرم افراد نابغه همت گماشت و بانک اسپرمی درست شد که از طریق آن بیش از ۲۰۰ نفر به دنیا امدند.

که البته درصد نابغه های این جمع ، فرقی با مردم عادی نداشت.


مرحله بعدی آرزوهای بشر برای اصلاح نژاد به سمت پیشرفت های علوم ژنتیک سوق پیدا کرد.

دانش جدیدی که  مخالفان زیادی نیز برای کل ماجرای تصحیح نژاد فراهم کرد.

بیشتر از همه خود دانشمندان ژنتیک مدعی شدند که خطر دستکاری و تخریب توسط این محوطه از دانش بشری می تواند زیاد باشد...






بن مایه :

aeon logo